بقعة. [ ب ُ ع َ / ب َ ع َ ] (ع اِ) جای پست و گودالی که در آن آب گرد آید. (ناظم الاطباء). جای و گوی که در آن آب گرد آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) . || پاره ای زمین ممتاز از زمین حوالی خود. ج ، بُقَع و بِقاع . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ نظام ) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). پاره ای زمین . ج ، بقاع . (مهذب الاسماء). زمینی که محدود و ممتاز باشد از زمین دیگر. (غیاث اللغات ). پاره ای از زمین . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از مؤید الفضلاء). و رجوع به بقعت و بقعه شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.