بغر. [ ب َ غ َ ] (ع اِ) تشنگی که از آب نرودیا بیماری تشنگی که شتر در آن بمیرد: عیر رجل من قریش فقیل له مات ابوک بشماً و ماتت امک بغراً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). علتی است که شتر را پیدا شود چندانکه آب خورد سیر نشود. (مؤید الفضلاء).تشنگی که سیر نشود از آب . (مهذب الاسماء). || آب ناگوارد که از خوردن آن ستور به بیماری بغر مبتلا گردد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). آب بد که تشنگی افزاید چرنده ها را. || پراکنده شدن در هر جانب : تفرقوا شغر بغر . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.