بغام . [ ب ُ ] (ع مص ) بانگ کردن آهو بسوی بچه بنرمترین آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن آهو و اشتر و گاو دشتی . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن گاو دشتی و گوزن و بز کوهی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || قطع کردن ناقه حنین را و دراز ننمودن آن . || گشاده نگفتن سخن را با صاحب خود. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گشاده نگفتن سخن . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.