بعل . [ ب َ ع َ ] (ع مص ) متحیر و ترسان و ستوه گشتن از چاره ٔ کار. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). سرگشته شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). بَعِل . || (ص ) متحیر و ترسان و بستوه آمده از چاره ٔ کار. (منتهی الارب ). کسی که در چاره ٔ کار متحیر و ترسان باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بَعِلَة. (منتهی الارب ). و رجوع به بعلة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.