بطاقة. [ ب ِ ق َ ] (ع اِ) سیاهی چشم . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). حدقه . (یادداشت مؤلف ). || پاره ٔ کاغذ که بر آن رقم قیمت نوشته میان طاقه گذارند. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). ورقه و رقعه ٔ خرد که بر جامه آویزند و قیمت بر آن نویسند . (یادداشت مؤلف ). || هر رقعه ٔ خرد، و منه الحدیث : یؤتی برجل یوم القیمة و یخرج له بطاقة فیها شهادة ان لااله الااﷲ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر رقعه ٔ خرد. (آنندراج ). لغت رومیه است بمعنی رقعه . (المزهر سیوطی ).
- حمام البطاقة ؛ کبوتری که رقعه برد و کبوتر نامه بر گویند. (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.