بر آهو سوار شدن . [ ب َ س َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به آهو سوار شدن . کنایه از جلد و شتاب رفتن . (آنندراج ) :
شدند آن هزبران آئین شکار
بر اندازِ آهو بر آهو سوار.
چون روان شد شاه شیرافکن به آئین شکار
ازبرای شیر کشتن گشت بر آهو سوار.
|| کنایه از اراده ٔ بسیار دویدن کردن و تیز رفتن . (آنندراج ).