بریزانیدن . [ ب ِ دَ ] (مص ) (از ماده ٔ ریز و ریزه ) تفتیت . خرد کردن . ریزریز کردن . ریزه ریزه کردن . خردمرد کردن . و این کلمه را در سنگ گرده و سنگ مثانه و امثال آن اطبای فارس در کتب بسیار استعمال کرده اند و شباهت غریبی مابین آن و بریزه ٔ فرانسه هست که معنی همین کلمه است : تفتیت حصاة کلیه ؛ بریزانیدن سنگ گرده . (از یادداشت دهخدا). اندر داروها که سنگ مثانه بریزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و خون «ایل » چون بیاشامند حصاة مثانه بریزاند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و رجوع به ریزانیدن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.