بره کشی . [ ب َرْ رَ / رِ ک ُ ] (حامص مرکب ) بره کشتن . عمل بره کشتن .
- بره کشی داشتن ؛ در گرمی و رواج بودن بازار کالایی . استفاده ٔ زیاد از میزان کردن . (از فرهنگ عوام ).
- بره کشی (بره کشان ) فلان دسته است ؛ زمان استفاده های مالی آنان و زمان خوش گذرانی آنهاست . (از یادداشت دهخدا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.