بردة. [ ب ُ دَ ] (ع اِ) یکی برد. و آن جامه ٔ خطدار است . ج ، اَبراد، اَبْرُد، بُرود. (از منتهی الارب ). واحد برد به معنی جامه ٔ مخطط. (از اقرب الموارد). || گلیم سیاه چهارگوشه که عرب آنرا در خود پیچند. ج ، بُرْد. (منتهی الارب ). گلیم خط جرد. (مهذب الاسماء) . و رجوع به بُرْد شود. || هما فی بردة اخماس ؛ در حق آن دو کس گویند که باهم محبت دارند و هر دو یک کار کنند. (منتهی الارب ).
- بردةالضأن ؛ نوعی از لبن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.