برتمیدن . [ ب َ ت َ دَ ] (مص مرکب ) پرتمیدن . تمیدن . تبخاله پیدا شدن بر لب . (آنندراج ). ترکیدن لب . تبخال داشتن لب بعد از تب . (ناظم الاطباء). || درد پیدا گشتن در مثانه از غایت حرارت . (آنندراج ). درد داشتن در شکم بواسطه ٔ گرمای سخت . (ناظم الاطباء). || انباشتن مانند پنبه در جوال .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || سرازیر رفتن . (ناظم الاطباء). || برتاختن و حمله بردن . || غلطان افتادن و فرو افکندن . (آنندراج ). افتادن و بر زمین خوردن . (ناظم الاطباء). || فربه شدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جوش دادن گوشت . (آنندراج ). جوشانیدن مانند گوشت درآب . (ناظم الاطباء). رجوع به تمیدن و پرتمیدن شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.