بداغ . [ ب ُ ] (اِ) گیاهی است از تیره ٔ بداغها که برگهایش پنچه ای و گلهایش سفیدرنگند. آرایش گل آنها خوشه ای است و بنحوی است که یک گلوله ٔ درشت سفیدرنگ از گلها بوجود می آورند. افلوع . بوداغ . (فرهنگ فارسی معین ذیل گل ). یکی از انواع زیندار و درختچه ای است زینتی و زیبا در راه میان آستارا به اردبیل موجود است . (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 269). گل دنبه . دنبه . تاغ . غَضاة. (یادداشت مؤلف ). || در ترکی بمعنی شاخ درخت است . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). || شمشیر. (از فردوس اللغات از غیاث اللغات و آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.