بثق . [ ب َ / ب ِ ] (ع مص ) زوداشک گردیدن چشم . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). زودریختن اشک . (از اقرب الموارد). || ویران کردن سیل بند را. (تاج المصادر بیهقی ) (از مصادر زوزنی ). درانیدن سیل کناره ٔ نهر را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). بند جوی گشادن . شکافتن سیل دیواره ای را. (از اقرب الموارد). درانیدن توجبه کناره جوی را. (ناظم الاطباء). || صدور. خروج . (دزی ). تبثاق . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تبثاق شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.