بتیاره . [ ب ِ رَ / رِ ] (اِ) رنج . محنت . بلا. آفت . (برهان قاطع). فتنه . رنج و عنا. (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 193). بلا. (صحاح الفرس ). پتیاره . و این لغت در اصل بدیاره بوده یعنی رفیق بد و زشت و مکروه و تبدیل یافته . (آنندراج ). بلیه ٔ فلک . (از انجمن آرای ناصری ). بلا و آفت . (غیاث اللغات ). بعضی بیتاره گفته اند. (از شرفنامه ٔ منیری ). و رجوع به پیتاره شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.