بایستنی . [ ی ِ ت َ ] (ص لیاقت )چیز لازم . آنچه مورد حاجت است . لازم . واجب . (ناظم الاطباء). مورد نیاز. مورد احتیاج . شایستنی :
ز بایستنی هرچه در گنج بود
ز دینار و ز گوهر نابسود.
بگفتند کز ما تو داناتری
به بایستنی ها تواناتری .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بایستنی . [ ی ِ ت َ ] (ص لیاقت )چیز لازم . آنچه مورد حاجت است . لازم . واجب . (ناظم الاطباء). مورد نیاز. مورد احتیاج . شایستنی :
ز بایستنی هرچه در گنج بود
ز دینار و ز گوهر نابسود.