بأس . [ ب َءْس ْ ] (ع اِ) بؤس . شدت . دلاوری در جنگ . (اقرب الموارد). بأساء قوت در حرب و دلیری . (منتهی الارب ). || عذاب . سختی . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قوت . نیرو: و انزلنا الحدید فیه بأس شدید؛ یعنی نیروی شدید. || خوف . ترس . لابأس علیک ؛ ترسی بر تو نیست . || صعوبت . دشواری . لابأس ان تعرفوا؛ ای لاصعوبة. || مانع. محذور. لابأس به ؛ ای لاشدة و لامانع و لامحذور. (اقرب الموارد). || حرج . (از اقرب الموارد). لابأس فیه ؛ ای لاحرج فیه .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.