بالغة. [ ل ِ غ َ ] (ع ص ) تأنیث بالغ. بجای زنان رسیده . (مهذب الاسماء). کامله . (غیاث اللغات ). جاریة بالغة؛ دختر بحد بلوغ رسیده .
- حجة بالغة ؛ دلیل تمام و کامل : قل فلله الحجة البالغة. (قرآن 149/6)؛ بگو پس مر خدا راست حجت بالغ یعنی دلیل تمام . و یری ان الموهبته لدیه فیهما سابغة والحجة علیه باعتقاد المصلحة بهما معابالغة. (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 299).
- حکمة بالغة ؛ حکمت کامل : حکمة بالغة فما تغن النذر. (قرآن 5/54)؛ حکمتی است کامل پس سود ندهد بیم دادن .
- حکمت بالغه ٔ الهی ؛ حکمت کامل خدایی . رجوع به حکمة بالغة شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.