باقر. [ ق ِ ] (اِخ ) (ملک ...) نام برادر ملک حسین از امرای کرت . میرخواند آرد: بعد از معاودت امیر قزغن ، کار ملک حسین روی به تراجع نهاد... و امراء غور بر او استیلا یافته ،...کار بجایی رسید که بعضی از آن طایفه اتفاق کردند که ملک حسین را گرفته برادرش باقر را بر سریر سلطنت نشانند. ملک فرصت غنیمت شمرده در شهور سنه ٔ 753 هَ . ق . بماوراءالنهر شتافته ... چندی بعد به دارالسلطنه ٔ هرات بازگشته به قلعه رفت و اشارت فرمود تا برادرش راکه غوریان به پادشاهی برداشته بودند بگرفتند و در یکی از قلاع محبوس کردند. ملک باقر پس از چندگاه از حبس نجات یافته به شیراز شتافت و همانجا بسر میبرد تا وفات یافت . (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 382 و 383).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.