بازین . (حرف اضافه ٔ مرکب ) صورتی از ترکیب با این . از: باز + این بمعنی با وجود این : دوم آنک بدانی بازین پاکی یگانه است . (کیمیای سعادت ). این چنین عجایب بازین همه حکمتهای غریب ممکن نگردد الا بکمال علم . (کیمیای سعادت ). و چگونه مغبون است که از مطالعه ٔ چنین حضرتی بازین همه جمال محروم است . (کیمیای سعادت ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.