ایکاء. (ع مص ) (از «وک ء») تکیه کردن . || برپای کردن تکیه گاه جهت کسی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). به این دو معنی مشهور است . (ناظم الاطباء). || زفتی کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بوکاء بستن سر مشک را، یقال اوکی القربة و علیها، ای شدّه بالوکاء. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). سر مشک ببستن . (تاج المصادر بیهقی ). || خاموش شدن . (منتهی الارب ). یقال : اوک حلقک ؛ یعنی خاموش باش ، و به این معانی یایی است . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.