ایوب . [ اَی ْ یو ] (اِخ ) (603 - 647 هَ . ق .) ابن محمدبن ابی بکربن ایوب مکنی به ابوالفتوح و ملقب به نجم الدین ، ملک الصالح . از کبار ملوک ایوبی به مصر است . وی در قاهره متولد شد و در همانجا نشو و نما یافت و بعد از خلع برادرش به سال 637 هَ . ق . بحکومت رسید. مردی شجاع و پرهیبت و پارسا و آرام بود. وی در مصر آبادانیها بوجود آورد که هیچیک از ملوک ایوبین چنین نکردند. در زمان وی فرنگی ها بمصر حمله کردند و حکومت را بر وی تنگ نمودند. وی بمرض سل مبتلا شد و درگذشت . جسدش را بقاهره منتقل کردند. از آثار وی قلعةالروضه به قاهره است . (از اعلام زرکلی ج 1 چ سوم ص 382).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.