ایغار. (ع مص ) (از «وغ ر») در سختی گرما درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || کینه ورو خشمناک گردانیدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)(از آنندراج ). || گرم کردن از خشم کسی راو وغیر ساختن . || جوشانیدن آب و شیر و جزآن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تمام رسیدن عامل باج زمین را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تمام گرفتن عامل خراج را. (فرهنگ فارسی معین ). || بخشیدن پادشاه شخص را زمینی بی خراج ، و گاهی ضمان خراج را نیز ایغار خوانند و آن مولد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بخشیدن پادشاه زمینی را بشخصی بدون خراج . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). || دادن خراج بپادشاه در نهان و فرار از عمال آن . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). || زمین اعطایی که داشتن آن متضمن معافیت کلی یا جزئی مالیاتی است . (فرهنگ فارسی معین ) : و نویسندگان احیازو ایغارات و استخراج و جهبذه و از رؤسای فیوج و بوابان بسیار و بیحد بوده اند. (تاریخ قم ص 161).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.