ایجاء. (ع مص ) (از «وج ی ») بخشیدن . (منتهی الارب ). عطا کردن . (از اقرب الموارد). || زفتی کردن . از اضداد است . (منتهی الارب ). بخل . (از اقرب الموارد). || سوده گردانیدن سم ستور را. (منتهی الارب ). || بی صید بازگشتن شکاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || وجاء فروختن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عکوم (جامه دان ) کوچک فروختن . (از اقرب الموارد). || در زمین درشت رسیدن چاه کن و آب برنیاوردن . || اعراض نمودن . || برکشیدن : اوجی عن کذا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بی خیر یافتن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (از «وج ء») دور کردن و یکسو گردانیدن . || بی میل و مقصود بازگردیدن . || سپری شدن آب چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.