ایارده . [ اَ رْ / رِ دَ/ دِ ] (اِ) چگونگی پازند است (صحاح الفرس ). به معنی پازند است و پازند تفسیر زند که شرح و تفسیر اوستاست . (لغت نامه ٔ اسدی ص 477) اکارده . (یادداشت مرحوم دهخدا). اکرده . (یادداشت مرحوم دهخدا). برخی از مجوسان اگرده اش نیز خوانند. (التنبیه و الاشراف مسعودی ). وصورت هر دو (اگرده و ایارده ) هر دو به خط پهلوی یکسان است . (یادداشت مرحوم دهخدا). ثم عمل زرادشت تفسیراً عند عجزهم عن فهمه [ عن فهم اوستا ] و سمّوا التفسیر زیداً [ زنداً ] ثم عمل للتفسیر تفسیراً و سَمّاه بازید [ پازند ] ثم عمل علمائهم بعد وفات زرادشت تفسیر التفسیر و سمّوا هذا التفسیر بارده (از مروج الذهب مسعودی ) :
ببینم آخر روزی به کام دل خود را
گهی ایارده خوانم شها گهی خرده .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.