اکسولایاتون . [ اُ ] (از یونانی ، اِ) گیاهی مایی . (ناظم الاطباء). حماض .حامض . اکسولاباثن . (یادداشت مؤلف ). به لغت یونانی رستنی باشد که آنرا به عربی حماض الماء خوانند و آن پیوسته در آب روید و برگ آن به درازی انگشتی باشد نزدیک برگ کاسنی و بر سر آن تخمی بود سیاه رنگ به سرخی مایل . (برهان ) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.