اهلال . [ اِ ] (ع مص ) آواز برداشتن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). برداشتن تلبیه گوی و جز آن آواز را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بلند گفتن حاج لبیک را و بلند گفتن نام خدا در وقت ذبح کردن . (آنندراج ). و منه قوله تعالی : و ما اهل لغیراﷲ به . (قرآن 3/5)؛ ای نودی علیه بغیر اسم اﷲ. (ناظم الاطباء). || برآمدن ماه نو. || به آواز گریستن کودک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کشتن بشمشیر کسی را. || بریدن بشمشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بسوی کام برداشتن تشنه زبان را تا ریق گرد آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هلال ماه دیدن . ماه نو دیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بسوی هلال نگاه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ماه نو دیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.