اهجار. [ اِ ] (ع مص ) نیکو جوان گردیدن ناقه و فزون شدن در پیه و در رفتار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بانشاط شدن ماده شتر. (ناظم الاطباء). || فسوس کردن در منطق . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فسوس کردن و استهزا نمودن . (ناظم الاطباء). بیهوده گفتن . (تاج المصادر بیهقی ). یاوه درائیدن . (المصادر زوزنی ). || فحش گفتن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی )(تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). سخن زشت و بیهوده و فحش گفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زشت گفتن . (ناظم الاطباء). || گذاشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گذاشتن و ترک کردن . (ناظم الاطباء). || در هجیر رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بگرمای روز درآمدن . (منتهی الارب ). بگرمای نیمروز درآمدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گرم گاه آمدن سوی کسی . (تاج المصادر بیهقی ). || نیکو جوان گردیدن دختر. (ناظم الاطباء). || بزرگ و ستبر گردیدن خرمابن . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.