اهتقاع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بند کردن و بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || خوابانیدن گشن ناقه را و سکیزیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خوابانیدن گشن ماده شتر را. (ناظم الاطباء). || بازآمدن تب بعد یک روز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ترک کردن تب کسی را روزی و سپس بازگشتن و داغ ساختن او را. (از اقرب الموارد). || بازگردیدن هر چیزی . || برگشتن رنگ . یستعمل مجهولا. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.