انفطار. [ اِ ف ِ ] (ع مص ) شکافته شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (ترجمان القرآن جرجانی ). پاره پاره شدن . (غیاث اللغات ) : اذا السماء انفطرت . (قرآن 1/82)؛ آنگاه که آسمان بشکافد و پاره گردد. (کشف الاسرار ج 10 ص 403). || (اِمص ) شکافتگی . شکاف خوردگی :
روشنی عقلها از فکرتم
انفطار آسمان از فطرتم .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.