انطباع . [ اِ طِ ] (ع مص ) نقش شدن چیزی بر چیزی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). نقش پذیرفتن از مهر و جز آن . (یادداشت مؤلف ). نگاشته شدن . نقش پذیرفتن . نگار بستن . مهر پذیرفتن . || چاپ شدن .باسمه شدن . (یادداشت مؤلف ). بچاپ رسیدن . بطبع رسیدن . || (اِمص ) نقش شدگی . نقش پذیری . || (اِ) نقش و نشان و اثر. || چاپ و طبع. || تافت . (ناظم الاطباء). ج ، انطباعات .
- اداره ٔ انطباعات ؛ در اصطلاح اواخر دوره ٔ قاجاریه و اوایل دوره ٔ پهلوی اداره ٔ نگارش .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.