انضراج . [ اِ ض ِ ] (ع مص ) شکافته و گشاده گردیدن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). انشقاق . (از اقرب الموارد). || دوری و جدایی شدن میان قوم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوری افتادن میان قوم . (از اقرب الموارد). || فرودآمدن عقاب بر صید و یا گرفتن صید را در طرفی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فرودآمدن عقاب بر شکار و یا گرفتن عقاب شکار را در جانبی . (از اقرب الموارد). || شکافته شدن غلاف شکوفه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). || منتشر و پراکنده شدن برق از افق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.