انسراح . [ اِ س ِ ] (ع مص ) واکرده شدن موی و فروهشته گردیدن آن . || به پشت خوابیدن و پاها را از هم بازگشاده کردن . (از ناظم الاطباء). به پشت افتادن و دو پا را گشادن . (از اقرب الموارد). || برهنه و عریان شدن . (ناظم الاطباء). از لباس درآمدن و عریان گردیدن . (از اقرب الموارد). برهنه شدن . || روان شدن در رفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ).تند و آسان رفتن . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) آسانی و روانی . (مرآة الخیال چ سنگی ص 102).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.