انسراب . [ اِ س ِ ] (ع مص ) در سوراخ شدن ، یقال انسرب الثعلب فی حجره . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در سرب شدن . (تاج المصادر بیهقی ). در سوراخ شدن روباه . (آنندراج ). داخل شدن حیوان وحشی در سوراخ خود. تسرب . (از اقرب الموارد). || درازشدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.