اندایش . [ اَ ی ِ ] (اِمص ) (از انداییدن و اندودن ). کاهگل کردن وگلابه و گچ مالیدن . (برهان قاطع) (از هفت قلزم ) (آنندراج ). انداییدن . (ناظم الاطباء). کاهگل کردن . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ سروری ) (مؤید الفضلاء). اندودگی وگل مالی . (فرهنگ رشیدی ). گل کاری . گل مالی . (فرهنگ فارسی معین ). || آژند و گچ . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.