انح . [ اَ ] (ع مص ) انح انحاً و انوحاً و انیحاً (از باب ضرب )، دم برآوردن از مرض تاسه و دمه و جز آن . (از آنندراج ). رخیدن و دم برآوردن از مرض تاسه و دمه و جز آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بتندی و شدت نفس کشیدن از سنگینیی که بسبب بیماری یادمه حاصل آید. (از اقرب الموارد). || نالیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی چ بینش ص 212). بانک کردن . (از مصادر زوزنی از یادداشت مؤلف ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.