انتساغ . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) پراکنده گردیدن و دور شدن شتران در چراگاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). انتساع . (از اقرب الموارد). || دست بر سپل پنجم زدن شتر از جهت مگس . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دست بر کرکره زدن شتر از مگس . (از اقرب الموارد). انتشاغ .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.