انباردگی .[ اَم ْ دَ / دِ ] (حامص ) حالت انبارده . (فرهنگ فارسی معین ). انباشتگی . (برهان قاطع) (آنندراج ). پری و بسیاری ِ نعمت . (برهان قاطع) (آنندراج ). انباشتگی و پری و بسیاری و فراوانی . (ناظم الاطباء). || فرط مال و کثرت منال . (از شعوری ج 1 ورق 132 ب ). پری نعمت و بتازیش فراخ حوصله (؟!) خوانند. (مؤید الفضلاء). فراهیت . (دهار). || پر کردن . (آنندراج ، ذیل انبار). پر کردن و انباشتن . (از انجمن آرا).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.