انباء. [ اِم ْ ] (ع مص ) آگاهی بخشیدن کسی را. (ناظم الاطباء). آگاهی بخشیدن . (آنندراج ). گویند: انبأه ایاه و به ؛ آگاهی بخشید او را. (از منتهی الارب ). خبر دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (غیاث اللغات ). آگاهانیدن . آگهی دادن . آگاه کردن . اخبار. || نبریدن یا نخراشیدن یا درنگذشتن چنانکه تیر از چیزی . (یادداشت مؤلف ). گویند رمی فأنباء یعنی تیر انداخت بر وی پس نبرید آنرا یا نخراشید یا نگذشت در آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) . || آگاه ساختن کسی را. (ناظم الاطباء). انبیته ؛ آگاه ساختم او را. (منتهی الارب ). || دورساختن کسی را از خود. (ناظم الاطباء). انبیته ؛ دور کردم او را از خود. (منتهی الارب ). || از حیث لغت و نیز نزد متقدمان علماء حدیث به معنی خبر دادن است جز آنکه در عرف متأخران در مورد اجازه بکار رفته است . (از شرح النخبه از کشاف اصطلاحات الفنون ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.