امهار. [ اِ ] (ع مص ) کابین کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کاوین کردن . (تاج المصادر بیهقی ). کابین کردن زنی را. || مهر زن را دادن . (از شرح قاموس ). || نکاح دادن زنی را با غیری بمهری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خواستگاری کردن زن را از غیر بر مهری .(از شرح فارسی قاموس ). || مهریه گردانیدن ناقه را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || باکُرّه شدن اسب . (تاج المصادر بیهقی ). بچه آوردن مادیان . (از اقرب الموارد).امهرت الفرس ؛ بچه آورد آن مادیان . (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.