امراء. [ اِ ] (ع مص ) گواردگردیدن طعام . (منتهی الارب ). بگوارانیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). گوارا گردیدن طعام . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). گواراتر شدن طعام . (آنندراج ) . بسیارشیر شدن ناقه .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فروگذاشتن اشتر شیر را. (تاج المصادر بیهقی ). بسیار شیر دادن ناقه . (از اقرب الموارد) .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.