امتلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بکیش و شریعت درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داخل شدن در دینی . (از اقرب الموارد). || شتاب رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). در راه رفتن تندی نمودن . (از اقرب الموارد). || کوماج کردن نان . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پختن نان در خاکستر یا ریگ گرم . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.