امتشاش . [ اِ ت ِ ](ع مص ) بسنگ یا بکلوخ استنجا کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || همه ٔ شیر پستان را دوشیدن . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || برکشیدن زن زیور را از گردن خود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بهره یافتن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بهره از مال کسی گرفتن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.