امانی کابلی . [ اَ ی ِ ب ُ ] (اِخ ) (میر...) شاعری از سادات کابل بود. در سال 981 هَ . ق . در زمان اکبرشاه به هندوستان رفت و در سال 1047 هَ . ق . در شهر جونپور درگذشت . وی در ماده تاریخ گفتن استاد بود، از اوست :
سینه چاک است و جگر ریش و دل افکار مرا
کرد عشق تو بصد درد گرفتار مرا
آه صد آه که سوز جگر و آتش دل
کرد رسوای جهان عاقبت کار مرا.
(از تذکره ٔ صبح گلشن ص 37) (قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1033) (الذریعة قسم اول از جزء تاسع ص 94) (فرهنگ سخنوران ). و نیز رجوع به تذکره ٔ هفت اقلیم و طبقات اکبری شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.