امامقلی خان . [ اِ ق ُ ] (اِخ ) حاکم بخارا و معاصر شاه عباس دوم صفوی بود. در سال 1050 هَ . ق . بسبب ضعف چشم ، فرمانفرمایی ماوراءالنهر را به پسر خود ندرمحمدخان واگذار کرد و بقصد زیارت مکه عازم ایران شدو بسیار مورد احترام قرار گرفت سپس به مکه رفت و مراجعت کرد. وی طبع شاعری داشت و این رباعی از اوست :
در عالم اگر سینه فگاریست منم
گر در ره اعتبار خاریست منم
در دیده اگر مرا فروغی است تویی
برخاطر تو اگر غباریست منم .
رجوع به آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 13 و مجمعالفصحا چ سنگی ص 9 و قاموس الاعلام ترکی ج 2ص 1032 و فرهنگ سخنوران شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.