الیل . [ اَ ] (ع مص ) نالیدن بیمار. (مصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || تفتگی و بی آرامی تب . (منتهی الارب ). اضطراب و بی آرامی بسبب تب . (از ذیل اقرب الموارد). || بی فرزند گردیدن زن . (ناظم الاطباء). ثُکل . (ذیل اقرب الموارد). || (اِ) ناله . (منتهی الارب ). انین . (از ذیل اقرب الموارد). و گویند: له الویل و الالیل ؛ یعنی او را عذاب و ناله و فریاد است . (منتهی الارب ). || آواز سنگریزه ها و سنگ . || آواز آب . (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.