الغاب . [اِ ] (ع مص ) مانده کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغه ) (مصادر زوزنی ). سخت مانده کردن . (منتهی الارب )(آنندراج ). سخت عاجز و ناتوان ساختن . (از اقرب الموارد). || رنج رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || پرِ تباه هیچکاره بر تیر چسبانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پر فاسد را بر تیر چسبانیدن . (از اقرب الموارد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.