اقمشة. [ اَ م ِ ش َ ] (ع اِ) ج ِ قُماش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (غیاث اللغات ). جامه های پشمینه و رخت ها ومتاع ها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پارچه ها و جامه های از هر قبیل . (ناظم الاطباء) : باز لشکریان را با زن و بچه و اتباع و اشیاع و اقمشه و امتعه کوچ فرمود. (جامعالتواریخ رشیدی ). رجوع به قماش شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.