اقتواء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) چاکر داشتن خواستن کسی را و خدمت خواستن از وی و هو شاذ لان الافعلال لازم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و این مشتق از قتو است . (ناظم الاطباء). خدمت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || توانا گشتن . || جهت خود گزیدن چیزی را. || سرزنش کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || افزودن در ارز چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افزودن در قیمت چیزی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.