اقتصاص . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر پی کسی رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). از پی فراشدن . (تاج المصادر بیهقی ). || قصاص دادن خواستن . || در پی قصاص شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قصاص گرفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قصاص بستدن . (تاج المصادر بیهقی ). || روایت کردن سخن را بر روش آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روایت کردن سخن بر وجه . (تاج المصادر بیهقی ). قصه گفتن . (آنندراج ). || (اصطلاح منطق ) ایراد قصه ای بود که چه رفته است و چه بوده است و خاص بود بمشاجرات و منافرات ، چه قصه یا مشتمل بر امری ماضی بود، و خواهند که آنرا به عدل و جور نسبت دهند. و یا مشتمل بر امری حاضر بود و خواهندکه آنرا بحسن و قبح نسبت دهند. و در مشاورت چون دلالت بر مصلحتی به مستقبل بود، اقتصاص صورت نبندد و اقتصاص متعذر باید که بطریق تلطف بود، و آمیخته به خلقیات . و بعد از اقتصاص ایراد بیان باید کرد تا اقناع حاصل آید و آن تصدیق حاکم بود. (اساس الاقتباس ص 580).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.