اقتتال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) کشته ٔ عشق یا جن گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). وفعل آن مجهول بکار رود. (منتهی الارب ). کشتن عشق و یا پری کسی را. (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). || کارزار کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تقاتل . (المصادر زوزنی ). با یکدیگر کارزار کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). با هم کارزار کردن . (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.