افرنجه . [ ] (اِ) بمعنی زیب و فر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
فر و افرنگ به تو گیرد دین
منبر از خطبه ٔ تو آراید.
ز حسن روی تو دارد عروس ملک افرنگ .
و بدین معنی افرنگ و اورنگ نیز آمده . (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ).
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افرنجه . [ ] (اِ) بمعنی زیب و فر. (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
فر و افرنگ به تو گیرد دین
منبر از خطبه ٔ تو آراید.